نیمه شب آواره و بی حس و حال در سرم سودای جامی بی زوال پرسه ایی آغاز کردیم در خیال دل بیاد آورد ایام وصال از جدایون نزدیک یکسال ب قیمت سپیدی موهام وبی اعصاب بودنم سپری شد ومن همچنان منتظره خبری ازاون هستم اخرین بار.اخرین دیدارسه شنبه لعنتی همون سه شنبه ای ک انگارمیدونست دیگه منونمیبینه ومن اونو ازلحظه ای ک دروبراش بازکردم ی غمی یه تردیدیه دلشوره ازنگاه واون چشمان زیبایش پیدا بود ولی من همیشه گیج بودم من اونوق دلیل این نگرانیشونفهمیدم اخه وقتایی ک پیشم اخرین منبع
درباره این سایت